محل تبلیغات شما

مولای من سلام

آنقدر کلمه گفته‌ایم و نوشته‌ایم، آنقدر کلمه گفته‌اند و شنیده‌ایم که غرق واژگانیم اما، اما، اما باید کسی چیزی بیش از این در آستین داشته باشد.

حرف، چاره نیست

حرف، حریف ِدرمانده نیست

با گفتار نمی شود به داد هر گرفتار رسید

کسی باید چیزی بیش از این در خورجین داشته باشد

و آن کس کیست؟

آن کس کیست که در پی‌اش باید راه وارونه رفت؟ گویی همه را باید در جمع جستجو کرد و او را باید در ترک جمع جُست. مگر مولای رضا نفرمودند که يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِيَةُ فيهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ. زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافيت ده جزء است كه نُه جزء آن در كناره گيرى از مردم و يك جزء آن در خاموشى است» پس چه می‌گویند این طایفه روان کاو و روان جو و روان شناس؟ انزوا بیماری است یا درمان؟ ترک خلق شفاست یا جنون؟

آقای ِجان

معاشرت با که کنیم که آرام بگیریم؟ آن حرف ناگفته در زبان که نهفته است که در برابرش زانو بزنیم شاید که به اشاره ای آبادمان کند؟ نه آنقدر اهل فضیلم که اگر با کسی بنشینیم بگوییم خیر به دیگران برسد و گزندی به ما نرسد، نه آنقدر سنگیم که در محضر کلوخ بی آسیب بمانیم. امان از درماندگی در میانه راه

جناب ِ راه

اکنون که سیصد و پنجاه و هشتمین جمعه در دقایق پایانی است، مضطر و منکسر محضرتان عرض داریم که حرف چاره نیست، کلمه چاره نیست یا اگر هست، آن حرف که بر زبان این و آن است چاره نیست. از سر لطف در گوش ما بخوان آن طلسم آرامش بخشی که آتش را سرد می‌کند و باور پژمرده را طراوت می‌بخشد. در این رنج مستمر، مستمند مددیم

جمعه سیصد و شصت و دوم: مینیمالیسیم

جمعه سیصد و شصت و یکم: فردیت

جمعه سیصد و شصتم: قهر

چاره ,روان ,آنقدر ,جزء ,حرف ,کلمه ,که در ,از این ,بیش از ,را باید ,باید در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها