جمعه سیصد و نود و نهم، چند دقیقه ای است که آغاز شده است. برخلاف همیشه که نوشتن را موکول به پایان جمعه میکردم، اینبار انگار حال ِجمعهام چند روزی است که بر قرار است و بی تابم که کاش زودتر برسد وقت عرض حال. چه بسا این جمعه نوشتن، مرهم تجویزی طبیبی است که میداند بیمارش، هر هفته در این روز چنان در قبض و بند است که اگر ننویسد به دق خواهد افتاد. مولای من سلام سی و دو ساله بودم که نوشتن آغاز شد، حالا هفته های نخستین چهل سالگیام. جمعه سیصد و شصت و دوم: مینیمالیسیم
جمعه سیصد و شصت و یکم: فردیت
جمعه سیصد و شصتم: قهر
جمعه ,نوشتن ,هفته ,آغاز ,حال ,نود ,است که ,جمعه سیصد ,که نوشتن ,نود و ,و نود
درباره این سایت